شهید محسن بهرامپوری در یکی از روزهای خوب خداوند در سال 1342 در روستای فشار رود از توابع شهرستان خمین زادگاه رهبر کبیر انقلاب اسلامی در خانوادهای مومن و مذهبی و کشاورززاده دیده به جهان هستی گشود. تا راهی را برگزیند و راهی را انتخاب کند که مورد نظر و علاقهی اهل بیت(علیهم السلام) است. دوران کودکیاش را در کنار پدر و مادر به امر آموختن پرداخت و توانست دوران ابتداییاش را در همان روستا و دورهی راهنمایی را در ده و روستای مجاور به پایان برساند. و برای تحصیل در مقطع دبیرستان در رشتهی ریاضی فیزیک همراه با برادرش شاهرخ به شهرستان محلات رفتند. سال دوم دبیرستانش مصادف شد با دوران شکوفایی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری زعیم عالیقدر تشیع امام خمینی(قدس سره شریف) در تهران. سال سوم و چهارم را در دبیرستان حکیم نظامی قم به پایان رسانید و توانست دیپلم بگیرد.
شهید محسن بهرامپوری همیشه در جرانهای سیاسی جلوتر از بچههای هم سن و سال خود بود و در و دیوار خانه به وسیلهی شعار و تذکرها به قدرتمندان مزین شده بود. از خصوصیات اخلاقی نامبرده میتوان عشق به زندگی کردن در تنهایی و زود از خواب بیدار شدن را نام برد. گاهی اقوامی که شب منزل ایشان میماندند صبح برای نماز که بیدار میشدند محسن را بیدار مییافتند که در حال نماز و عبادت است. نمازش را بیشتر در مسجد میخواند و از مسجد که بر میگشت تا اهالی خانه بیدار شوند صبحانه را هم فراهم میکرد و بعد آنها را بیدار میکرد.
شهید محسن بهرامپوری در شهریور ماه سالی که موفق به اخذ دیپلم شد به فرمان رهبرش لبیک گفت و به جبهه حق علیه باطل رفت و در تاریخ پنجم مهر ماه سال 1360 در حالی که به عنوان تک تیرانداز مشغول به فعالیت بود در منطقهی عملیاتی دارخوئن بر اثر اصابت ترکش به سرش به لقاءالله پیوست و به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید مجهولالهویه در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد و بعد از سه ماه خانواده شهید متوجه میشوند که جنازه شهیدشان را دفن کردهاند. یکی از خصوصیات اخلاقی که شهید داشت این بود که در اکثر تشییع جنازهها و تظاهرات حضوری فعال داشت ولی وقتی خودش شهید شد حتی خانوادهاش نبودند که زیر تابوتش را بگیرند. پس از یک سال برادرش شاهرخ نیز در سومار به شهادت رسید.